تشدید تنش برای حل مشکل ایران

تنش در خاورمیانه به سختی کسی را شگفت‌زده می‌کند. حتی پس از دریافت اولین خبر درگیری بین «شهرک‌نشینان جدید» اسرائیل و جمعیت قدیمی عرب، استالین گفت: «این کار خیلی طول خواهد کشید...». در تاریخ روابط بین‌الملل دوران پس از جنگ، پیش‌بینی سیاسی خارجی دقیق‌تر از این دشوار است.

تنش در خاورمیانه به سختی کسی را شگفت‌زده می‌کند. حتی پس از دریافت اولین خبر درگیری بین «شهرک‌نشینان جدید» اسرائیل و جمعیت قدیمی عرب، استالین گفت: «این کار خیلی طول خواهد کشید...». در تاریخ روابط بین‌الملل دوران پس از جنگ، پیش‌بینی سیاسی خارجی دقیق‌تر از این دشوار است. تاریخ روابط اعراب و اسرائیل که از سال 1947 شروع شده است، مجموعه‌ای از بحران‌ها، درگیری‌ها، جنگ‌ها و ... قطعنامه‌های مرتبط شورای امنیت سازمان ملل متحد با همان شعر لئوپولد «بچه‌ها، بیایید با هم زندگی کنیم»! بوده است.

اکنون که واشنگتن و لندن از شهروندان و اتباع خود خواستند با توجه به وخامت اوضاع، لبنان را ترک کنند، این نمی تواند کسی را به ویژه شگفت زده کند. اما درست مانند همه موارد قبلی، تشدید وضع فعلی، ویژگی‌های «فردی» خود را دارد ...

اول از همه، قابل توجه است که هیچ دلیل قابل مشاهده‌ای برای تشدید تنش وجود نداشت. ارتش اسرائیل هسته نظامی حماس را شکست داده بود. رادیکال‌ها با اکراه با کمک میانجی‌های مصری، قطری و دیگر میانجی‌گری‌ها، امتیازاتی دادند، مذاکراتی بین طرفین انجام شد و می‌توان امیدوار بود که راه‌حلی، هرچند موقت، برای مشکل نوار غزه پیدا شود.

اما در 19 ژوئیه، اسرائیل به طور ناگهانی این مذاکرات را قطع کرد و موضع خود را با نیاز به تنظیم شرایط اضافی توضیح داد. از گزارش رسانه‌ها می‌توان نتیجه گرفت که تل آویو تصمیم گرفته است موضع خود را در مذاکرات سخت‌تر کند، زیرا ارتش اسرائیل معتقد است که می‌تواند بدون مذاکره به اهداف خود دست یابد. در همان زمان، در 23 ژوئیه، نخست وزیر نتانیاهو به واشنگتن رفت، جایی که با نمایندگان کنگره صحبت کرد و با «طراحان» آمریکایی، یعنی تصمیم گیرندگان مذاکره داشت، اگرچه درک اینکه چه کسی در حال حاضر کاخ سفید در این زمینه تصمیم می‌گیرد دشوار است.

اما بدیهی‌ است اکنون همه چیز فقط به آنها بستگی ندارد. ما به این واقعیت عادت کرده‌ایم که حمایت واشنگتن از هرگونه اقدام اسرائیل بدون قید و شرط و آشکارا تضمین شده است. این موضوع از زمان هری ترومن که با شکستن مقاومت سیا، وزارت دفاع آمریکا و وزارت انرژی آمریکا، در مناقشه خاورمیانه به اسرائیل تکیه کرد، وجود داشته است. همچنین نباید فراموش کرد که رسانه‌های آمریکا کاملا تحت کنترل محافل صهیونیستی دلسوز اسرائیل هستند.

اما آمریکای 2024، آمریکای تحت رهبری ترومن نیست. سفر نخست وزیر اسرائیل با اعتراضات متعددی همراه بود. سخنرانی رئیس دولت اسرائیل در کنگره آمریکا توسط حدود نیمی از نمایندگان مجلس نمایندگان و سنا از حزب دموکرات تحریم شد. رشیده طلیب نماینده کنگره، در حین سخنرانی نتانیاهو تابلویی با مضمون «جنایتکار جنگی» در دست داشت و همه اینها در بحبوحه تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری رخ داد.

طبیعتا احساسات طرفدار فلسطین در افکار عمومی آمریکا نمی‌توانست بر مذاکرات رهبران دو کشور در 2 اوت 2024 سایه افکنده باشد. جزئیات این مذاکرات البته فاش نشده است. اما تغییر جدی در تاکید بر اقدامات تل آویو و واشنگتن وجود دارد. اگرچه به طور رسمی مناقشه اسرائیل و فلسطین در کانون سیاست آنها باقی مانده است، اما برای نخبگان سیاسی ایالات متحده، اکنون مهم‌تر این است که احساسات ضد حماس در این کشور شعله ور نشود، بلکه از درگیری در غزه به عنوان بهانه‌ای برای حل مشکل «ایرانی» استفاده کنند. علاوه بر این، نگرش اعراب نسبت به ایران چندان روشن نیست، افکار عمومی آمریکا ضدایرانی است و چهل و پنج سال است که کاخ سفید و تل آویو با تهران به عنوان دشمن رفتار می‌کنند.

در عین حال، اگر توانایی‌های مادی و منابع انسانی جنبش حماس همچنان محدود باشد، جمهوری اسلامی ایران یک دولت مستقل قدرتمند در خاورمیانه (یا به تعبیر واشنگتن، خاورمیانه بزرگ) است. از زمان تشکیل در سال 1979، این کشور در برابر محاصره اقتصادی بی‌سابقه، جنگ خونین هشت ساله با عراق، انزوای سرسختانه از کشورهای غربی و مجموعه‌ای از اقدامات خرابکارانه و عملیات ویژه سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل مقاومت کرده است. امروز ایران دارای اقتصاد توسعه یافته، ارتش یک و نیم میلیون نفری، نیروهای مسلح مدرن است و با واردات هواپیماهای جنگنده، موشک‌های ضد کشتی، هواپیماهای ترابری نظامی، توپخانه از چین، فعالانه در حال توسعه همکاری‌های نظامی-فنی قطعات، مخازن متوسط ​​و همچنین تعدادی فناوری به ارزش بیش از 4 میلیارد دلار با چین است. شبه نظامیان حزب‌الله تحت کنترل تهران در لبنان، یمن و سوریه فعال هستند. اما مهمترین چیزی که واشنگتن و حتی بیشتر تل آویو را نگران می‌کند، احتمال دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای‌ست.

در سال 2015، شش کشور از جمله ایالات متحده، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را در مورد موضوع هسته‌ای ایران امضا کردند که اجرای آن عملا امکان دستیابی تهران به «بمب» را رد کرد. اما پیش از این در سال 2018، ایالات متحده مشارکت خود در این توافق را قطع کرد که ایران را از تعهدات خود رها کرد.

این سوال مطرح می‌شود که آیا واشنگتن قصد دارد از وخامت اوضاع اطراف نوار غزه برای حل مشکل هسته‌ای ایران به زور استفاده کند؛ مثلا با حمله به مرکز تحقیقات هسته‌ای ایران در نطنز؟ دیگر چگونه می‌توان اقدامات تحریک آمیز اسرائیل در قبال تهران را توضیح داد؟ نتانیاهو هنوز در آمریکا بود و اسماعیل هنیه رهبر حماس در تهران کشته شد و اگرچه مقامات رسمی تل آویو مشارکت خود در سازماندهی این حمله تروریستی را تایید نکرده‌اند، اما این واقعیت که سرویس اطلاعاتی اسرائیل موساد در آن دست داشته یک راز آشکار است. یکی از وزرای اسرائیل بر خلاف دستورات اکید رهبرشان گفت که قتل هنیه «راه درست پاک کردن دنیا از این پلیدی» بوده است.

از نظر نظامی، این حمله تروریستی بی‌معنی بود. بعید است که اگر در غزه در جریان عملیات نظامی انجام می‌شد، چنین طنین بین‌المللی قدرتمندی ایجاد می‌کرد. اما در این مورد، ایران مستقیما درگیر آن است. وقتی کشورهای خارجی در خاک آنها دست به خودسری می‌زنند، تهران طبیعتا نمی‌تواند سکوت کند. رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرد که «حمله تلافی‌جویانه» علیه اسرائیل انجام خواهد شد و بلافاصله پس از این، نیروی نظامی آمریکا در منطقه تقویت شد، ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن به خاورمیانه اعزام و رزمناوها و ناوشکن‌های اضافی که می‌توانند موشک‌های بالستیک را ساقط کنند و اسکادران دیگری از جنگنده‌ها نیز به منطقه خاورمیانه اعزام خواهند شد. 4 اوت، فرمانده مرکزی نیروهای مسلح آمریکا، ژنرال مایکل کوریلا، به اینجا رسید. بهانه رسمی «آماده شدن برای حمله احتمالی ایران به اسرائیل» است اما در مورد اینکه دلیل وخامت اوضاع، قتل هنیه است، حرفی وجود ندارد.

در عین حال، نمی‌توان توجه را به ماهیت گسترده رویدادهای در حال انجام و نیروهای مسلح اختصاص داده شده برای شرکت در آنها جلب کرد. آیا «شاهین‌ها» در واشنگتن و تل‌آویو مرحله کنونی تشدید تنش را برای آغاز یک جنگ تمام عیار در منطقه و «حل» مشکل ایران ایجاد کرده‌اند؟ بنابراین، یک درگیری جدی منطقه‌ای جدید و یک تشدید وضعیت از قبل دشوار بین‌المللی تحریک خواهد شد. اما رهبری کنونی کاخ سفید که در حال رفتن است، نگرانی چندانی در این مورد ندارد. علاوه بر این، بایدن بسیار خوشحال خواهد شد که چنین میراث مشکوکی را برای جانشینان احتمالی خود به جا بگذارد.

ولادیمیر پریاخین[1]

منبع:https://russiancouncil.ru/blogs/vpryahin/eskalatsiya-napryazheniya-dlya-reshenie-iranskoy-problemy/?sphrase_id=152303917


[1] نویسنده و وبلاگ نویس روس، دکترای علوم سیاسی، تحلیلگر، استاد گروه مطالعات منطقه‌ای و سیاست خارجی دانشگاه دولتی علوم انسانی روسیه

کد خبر 20920

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 4 =